بایدن و بن سلمان در جنایتهایی که در جهان انجام میشود، همدست هستند
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۴۴۷۹۷
پرونده قتل فجیع جمال خاشقچی، روزنامه نگار عربستانی الاصل واشنگتن پست در دفتر کنسولگری عربستان در ترکیه چند سالی است که به یکی از چالشهای اصلی روابط آمریکا با سعودیها تبدیل شده است. دونالد ترامپ رییس جمهور سابق آمریکا با سیاستهای دوگانه خود در زمان تصدی ریاست جمهوری عملاً اقدامی در روشن شدن ابعاد پیچیده این پرونده جنایی انجام نداد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما حالا پس از گذشت نزدیک به سه سال از آن سخنان، جو بایدن در آخرین اقدام خود اعلام کرد عربستان سعودی و شخص بن سلمان در مورد پرونده قتل جمال خاشقچی مصونیت قضایی دارند. خبری که شاید برای آنان که جزئیات این پرونده برایشان مهم بود کمی غیرقابل انتظار بود.
حالا باشگاه خبرنگاران جوان برای روشن شدن ابعاد این تصمیم آمریکا در قبال این پرونده جنجالی گفتگویی کرده با اسکات بنت، افسر سابق عملیات روانی در ارتش آمریکا که در زمینه تروریسم در دولتهای مختلف آمریکا مطالعات گستردهای انجام داده است. مشروح این مصاحبه در ذیل از نظرتان میگذرد.
-به نظر شما چرا پس از فراز و نشیبهای فراوان و تبلیغات گسترده در نهایت بایدن تصمیم گرفت مصونیت قضایی به بن سلمان در مورد پرونده خاشقچی اعطا کند؟
اسکات بنت: جو بایدن و اکثریت دموکراتها پس از چالشهای تغییر دولت در آمریکا همگی نشان دادند که تنشهای زیادی با عربستان و شاهزادههای سعودی دارند، زیرا آنها معتقد بودند که در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، آمریکا کمکهای مالی زیادی را روانه عربستان کرده و آنها تا حد ممکن از اقدامات رییس جمهور آن زمان سواستفاده کرده اند. دموکراتها پس از به قدرت رسیدن جو بایدن اول اعلام کردند تصمیم دارند فروش سلاح به عربستان را محدود کنند دلیلشان هم برای این کار این بود که میخواستند ژست مدافع حقوق بشر به خود بگیرند و بگویند به دلیل اقدامات عربستان در یمن و برخی کشورهای منطقه این تصمیم گرفته شده، ولی واقعیت چیزی دیگری بود؛ آنها ترس داشتند که عربستان با خرید سلاح قدرتمند شود و با کشورهای عربی و برخی کشورهای همسایه متحد شده و علیه آمریکا و مواضع استراتژیک این کشور اقداماتی انجام دهد.
پس از آن جو بایدن که بارها روی پرونده جمال خاشقچی مانور داده بود و با تبلیغات روی این پرونده جنایی برای خود محبوبیت جمع آوری کرده بود اعلام کرد که دولت فعلی آمریکا شخص بن سلمان را مسئول قتل این روزنامه نگار میداند و باید ولیعهد سعودی برای این اقدام خود محاکمه شود.
حالا جو بایدن در حال ورود به آخرین سال ریاست جمهوری خود است. محبوبیت او به شدت کاهش پیدا کرده؛ خیلی از دموکراتها هم معتقدند او مهره مناسبی برای این سمت نبود. جنگ اوکراین بیشتر از آنچه تصورش را میکردند برای آنها تبعات داشت. در ماههای اخیر به شدت تلاش کردند برای مهار بازار نفت عربستان را راضی کنند تا با آمریکا همراه شده و میزان تولید نفت خود را افزایش دهد، ولی سعودیها موافقت نکردند؛ در حال حاضر اوضاع اقتصادی در آمریکا مناسب نیست. تورم به رکوردی بی سابقه در چند دهه اخیر رسیده است. آمریکا نه تنها نتوانسته عربستان را برای مهار اقتصاد جهانی متکی به نفت با خود همراه کند که حتی احساس خطر از سوی سعودیها و احتمال مذاکره برخی کشورها با عربستان از جمله ایران ترس آمریکاییها را دو چندان کرده؛ از آن طرف پیروزی نسبی جمهوریخواهان تضعیف مواضع سیاسی دموکراتها و دولت آمریکا هم بر این ترس صحه گذاشته است. آمریکا در چنین شرایطی طبیعی است که به دنبال همراه کردن شاهزادههای سعودی با سیاستهای خود باشد تا حداقل در خاورمیانه از سوی سعودیها تا حدی خیالش راحت باشد.
-به نظر شما این مصونیت قضایی از سوی آمریکا به بن سلمان میتواند در اقدامات آینده عربستان در منطقه تاثیرگذار باشد؟
اسکات بنت: قطعاً همین طور است. آمریکا با این اقدام خود عملاً به سعودیها اجازه داد تا هر طور که دوست دارند در جهان عمل کنند. بایدن با این کار مجوز قتلهای آینده را برای بن سلمان امضا کرد. البته نباید این نکته را هم دور از ذهن داشت که آمریکا و عربستان در حال حاضر در تمام جنایتهایی که در کشورهای مختلف از جمله یمن، سوریه و برخی کشورهای دیگر صورت میگیرند همدست هستند و منافع مشترکی دارند. آنها شریک جرم یکدیگرند و این اقدام بایدن امتیاز بزرگی برای سعودیها بود تا علی رغم ظاهر سیاسی و دروغین آمریکاییها از این به بعد راحتتر و بدون کوچکترین نگرانی بابت پاسخگویی در محافل بین المللی به جنایتهای خود در کشورهای مختلف جهان ادامه دهند.
دکتر اسکات بِنِت افسر سابق عملیات روانی در ارتش آمریکاست که سابقه تحلیلگری حوزه تروریسم برای وزارت امور خارجه آمریکا را نیز در کارنامه دارد.
گزارش بنت با نام SHELL GAME یکی از دلایلی بود که منجر به تصمیم ادوارد اسنودن برای ترک آمریکا شد. وی در حوزههای سیاسی، جنگ روانی، امنیتی-نظامی و افشاگری تخصص دارد. اسکات بنت که یک سال به عنوان پیمانکار در دفتر ضدتروریستی وزارت امور خارجه آمریکا زیر نظر ژنرال «دل دایلی» Dell Dailey فعالیت داشت، مدتی نیز به عنوان محقق علوم اجتماعی در یکی از اندیشکدههای محافظهکار مستقر در واشنگتن به نام بنیاد هریتج فعالیت میکرد.
بنت در بوز آلن همیلتون که شرکتی در حوزه مشاور مدیریت است با اِسنودن آشنا شد. بوز آلن همیلتون در زمینه ارائه خدمات و سرویسهای امنیتی، مدیریت فناوری اطلاعات، صنایع دفاعی، مهندسی سیستم، مدیریت تغییرهای سازمانی، مدلسازی و شبیهسازی کامپیوتری، تجزیه و تحلیل اقتصادی، برنامهریزی استراتژیک و مدیریت اطلاعات فعالیت میکند. بنت فارغ التحصیل کارشناسی از دانشگاه ایالتی سنخوزه و کارشناسی ارشد از دانشگاه جرج میسون بوده و مدرک دکتری خود را از دانشگاه کاتولیک آمریکا دریافت نموده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اسکات بنت جو بایدن مصونیت قضایی جمال خاشقچی برخی کشور ها دموکرات ها اسکات بنت سعودی ها جو بایدن بن سلمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۴۴۷۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.